کشتار سال67 – ژاله متین

به مناسبت نوزدهمین سالگرد کشتار سال 67
ژاله متین

گاهی، واقعیات پیرامون آدمی، ذهنی تر از دنیای تصورات وی می نماید، و پذیرش آن بسی دشوار تر از پذیرش اوهام ذهنی است.

گاهی، تحرکاتِ حجمیِ دنیای بیرون را تنها انعکاسی تن سخت از یک تصویرِ دو بُعدی گنگ و بی جان در یک تابلو، می پنداری که گفتی، دستی پریشان و مالیخولیا زده بر آن نقش کرده است.

اما وقتی به عمق می روی و در لایه های پسین تصاویر دقیق می شوی، می بینی: آن که دچار اوهام بوده است، کسی جز تو نبوده است. در آن جا پیوندهای منطقی رنگ ها را می بینی که با چه مهارتی در هم بافته شده اند و سایه-روشن هایی ایجاد کرده اند که به خوبی نمایانگر ذهن خلاق صورتگر است.

ادامهٔ نوشته

قیام*

قیام*

 بخشی از مطلب مارکس-انگلس از کتاب انقلاب و ضد انقلاب در آلمان.

 

اینک قیام کاملا مانند جنگ یا هر(چیز)دیگری یک هنر است و ملزم به اصول معین اجرائی است که درصورت بی توجهی بآنها موجب نابودی کسانی خواهد شد که از آنها غافل شده اند.این اصول که نتیجه منطقی از ماهیت افراد و اوضاعی وشرایط است که باید در چنان موردی بآنهاروبرو شود چنان روشن و ساده اند که تجربه کوتاه 1848 آلمان ها را خیلی خوب با انها آشنا ساخت. اولاهرگز با قیام بازی نکنید مگر اینکه تماما آماده رودرروئی عواقب بازی خود باشی. قیام معادله ریاضی است با مقادیر بسیار نامعین،که ارزش آنهاممکن ست هرروزتغییرکند. نیروهای مخالف همه امتیاز تشکیلات،دیسیپلین،وآتوریته(اقتدار)سنتی رابرخوردارند؛مگرامکانات نیرومندی برضد شان بیاوری وگرنه شکست وفناشدنت به بارمیآید.ثانیا،زمانیکه قیام همینکه آغاز شد با مصمانانه ترین وجه وبا تهاجم عمل کن تدافع مرگ هر خیزش مسلحانه است و قبل از اینکه خودش رابا دشمنانش بسنجدازدست میرود.دشمنان خودرابهنگام یکه نیروهای شان پراکنده میشوند غافلگیرکن،درتدارک پیروزهای نوین،هرچندکوچک،ولی روزمره باش روحیه برتر راکه در نخستین خیزش پیروزمند نصیب شده رانگهدارعناصردودل راکه همیشه قویترین محرک را دنباله روی میکنندوهمیشه جستجوی طرف ایمن تر رامیکنند،بطرف خود سوق بده،دشمنانت را قبل از آنکه بتوانند نیروهای شان را بضدتوجمع آوری کنندمجبوبه گریزکن،بکلام استادمشی انقلابی که تاکنون شناخته شده،دانتون*:بیباکی،بیباکی،وبازهم بیباکی

*این اثر نخستین بار با نام مارکس در نیویورک تریبون 18 سپتامبر 1852 چاپ شده است ودر متن کتاب بخش قیام ترجمه فارسی نیز موجود میباشد.این اثرانقلاب و ضدانقلاب در آلمان سلسه مقالاتی است که ازتاریخ 25 اکتبر 1851 تا 23 اکتبر 1852 درروزنامه امریکائی نیورک دیلی تریبیون بقلم انگلس و به امضای مارکس انتشار یافته است.

توضیح

*ژرژ ژاک دانتون(94-1759)رهبر انقلاب فرانسه

جمله دانتون به فرانسه

Danton:de  l”audace,de l”audace,encore de l”sudace

متن انگلیسی از مجموعه آثار مارکس و انگلس

Now, insurrection is an art quite as much as war or any other, and subject to certain rules of proceeding, which, when neglected, will produce the ruin of the party neglecting them. Those rules, logical deductions from the nature of the parties and the circumstances one has to deal with in such a case, are so plain and simple that the short experience of 1848 had made the Germans pretty well acquainted with them. Firstly, never play with insurrection unless you are fully prepared to face the consequences of your play. Insurrection is a calculus with very indefinite magnitudes, the value of which may change every day; the forces opposed to you have all the advantage of organization, discipline, and habitual authority: unless you bring strong odds against them you are defeated and ruined. Secondly, the insurrectionary career once entered upon, act with the greatest determination, and on the offensive. The defensive is the death of every armed rising; it is lost before it measures itself with its enemies. Surprise your antagonists while their forces are scattering, prepare new successes, however small, but daily; keep up the moral ascendancy which the first successful rising has given to you; rally those vacillating elements to your side which always follow the strongest impulse, and which always look out for the safer side; force your enemies to a retreat before they can collect their strength against you; in the words of Danton, the greatest master of revolutionary policy yet known, de l’audace, de l’audace, encore de l’audace!

بخشی از کتاب وضع طبقه کارگر در انگلستان

بخشی از کتاب وضع طبقه کارگر در انگلستان

زمانی که فردی به فردی دیگر آسیب جسمی واردمی آورد، آن هم آسیبی که به مرگ وی بیانجامد،این را ما قتل غیر عمد می نامیم، و هنگامی که شخصضارب از پیش بداند که آسیب وارده به مرگ طرف مقابل منجر خواهد شد آنگاه عمل او را قتل عمد مینامیم. هنگامی که جامعه صد ها پرولتر را در چنانوضعی قرار می دهد که آن ها بطور حتم به دام مرگی زودرس و غیر طبیعی می افتند، مرگی به همان اندازی ناشی از اعمال خشونت که مرگ در اثر شلیک گلوله و یا به ضرب شمشیر، وقتی جامعه هزاران انسانرا از شرایط الزم حیات محروم ساخته و آن ها رادر شرایطی قرار می دهد که در آن قادر به زندگی کردن نیستند، وقتی که آن ها را به زور چوب قانون مجبور می سازد که در این شرایط بمانند تا مرگ که نتیجه اجتناب ناپذیر این شرایط است فرا رسد وقتی جامعه می داند و به خوبی هم می داند که این هزاران نفر اجبارا قربانی این شرایط خواهند شد، و با وجوداین، شرایط مربوطه را برقرار نگاه می دارد، اینعمل جامعه یک نوع قتل عمد است درست مثل قتل عمد توسط یک فرد؛ قتلی پنهانی و خائفانه، قتلی که هیچ کس نمی تواند در قبال آن از خویشتن دفاع کندقتلی که ظاهرا قتل نیست، زیرا که کسی قاتل را نمیبیند، زیرا که مرگ این قربانی چونان مرگی طبیعیبه نظر می آید چرا که در آن، تعرض به عمل آمده بیشتر ناشی از بی عملی است تا انجام وظیفه. ولی درهر حال در اینجا ارتکاب به قتل عمد، محرز است

فردریک انگلس، ”وضع طبقه کارگر در انگلستان

برگفته از سایت سازمان چریکهای فدائی خلق ایران  ماهنامه کارگری

http://www.siahkal.com/

از نوشدن طبیعت تا دگرگونی و نوشدن جامعه

از نوشدن طبیعت تا دگرگونی و نوشدن جامعه

زمستان به سر آمد و ما در آستانه نوروز و بهاری دیگر هستیم. نوروز ۱۳۹۳و بهاری که گل افشان در راه است تا شکست زمستان را آذین دیگری بندد. بهاری مُشک­افشان، تا غبار تیره­گی از دامن طبیعت بزداید و نیلوفر و سوسن  زنبق را بر جِلوه­گاه دشت و دمن بنشاند. بهاری با پرواز پرستوهای مهاجر بر فراز آبهای نیلگون خلیج و خزر و آواز قمریان سپید، خاکستری، سیاه در دامنه­های البرز و کرانه­های رنگارنگ سپیدرود و زرینه­رود. بهاری که فصل شکوفایی­ست، فصل زایش طبیعت، فصل نو شدن و پوست انداختن طبیعت از پوستین کهنگی­ست. چرا که بهار، فقط فصل گل دادن نیست، بل، نقطه پایانی بر زمهریر زمستان است، گذر از سردی دی به گلگشت فروردین، گذر از رخوت زمستانی به پایکوبی، تلاش و شادمانی جشن­های نورزی­ست. در واقع، زیبایی بهار، تنها در آراستگی طبیعت نیست، در این شکوفایی و نو شدن بهارانه، همانا پیام ایستادگی، مقاومت و مبارزه علیه هر آنچه رنگ و بوی کهنگی، زوال و پوسیدگی را با خود دارد، نهفته است. از این روست که “نوروز” طی گذشت هزاره های متوالی، هنوز که هنوز است برای مردم ایران و دیگر کشورهایی که نوروز را برپا می­دارند، در قامت ماندگارترین و شادمانه­ترین جشن توده­ها بر جای مانده است. از این روست که توده­های مردم ایران، فارع از هرگونه زبان، نژاد و تعلق ملیتی خود، از روزهای پایانی اسفند ماهِ هرسال، جهت پرپایی پرشکوه جشن­های نوروزی به تکاپو می­افتند. خانه تکانی می کنند، جامه­ی نو می­پوشند، سفره هفت سین می­گسترانند و با تزیین و آراستگی خانه و کاشانه­ای که در آن زندگی می­کنند، نخستین نشانه­های سمبلیک زدودن رخوت و برچیدن بساط کهنگی را در همراهی با شکوفایی بهار آغاز می کنند. در این همدلی و همراهی با نو شدن طبیعت و مقابله با کهنگی­ست، که جدال جوانان و توده­های مردم ایران نیز علیه کهنگی و پوسیدگی­های حاکم بر جامعه رنگ و بوی دیگری به خود می­گیرد. به هر اندازه که بهار طبیعت برای نوشدن، شکوفایی و گل دادن، نیازمند برداشتن موانع و سدهای برجای مانده از زمهریر زمستان است، شکوفایی، نو شدن و دگرگونی­های مثبت اجتماعی نیز، نیازمند مقابله با ابزارهای کهن و پوسیده­ی برجای مانده از قوانین قرون وسطایی موجود در جامعه ا­ست. قوانینی کهنه، ارتجاعی و پوسیده که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی بر توده­های مردم ایران تحمیل شده است.

اکنون پس از گذشت ۳۵سال، دیگر بر همگان آشکار است که جمهوری اسلامی مروج و برپا دارنده قوانین ارتجاعی و بازدارنده تحولات اجتماعی­ست. قوانینی که توده­های مردم ایران را از ابتدایی­ترین آزادی­های فردی، اجتماعی و حقوق دمکراتیک­شان محروم کرده است. حکومتی که حتا شادمانی، پایکوبی و برگزاری هرگونه مراسم جشن و سرور را نیز از جوانان و دیگر اقشار مردم ایران دریغ می­دارد. یک چنین نظامی با قوانین قرون وسطایی­اش که در ستیز آشکار با بهار طبیعت و شادمانی مردم است، طبیعی­ست که در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز، بی هیچ تعللی تسمه بر گَرده مردم ایران خواهد کشید. همان گونه که طی بیش از سه دهه چنین کرده است. همان طور که طی ۳۵سال گذشته، پاسخ ابتدایی­ترین مطالبات کارگران و توده­های زحمت­کش ایران سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام بوده است و صد البته طی این سال­ها، تشدید سرکوبِ جوانان در ایام جشن­های نوروزی مزید بر علت نیز شده است.

جمهوری اسلامی فقط در عرصه­های سیاسی و اجتماعی نیست که جامعه را به قهقرا برده است. در کنار این بی حقوقی محض سیاسی و اجتماعی، وضعیت معیشتی کارگران و توده­های زحمت­کش ایران نیز با گذشت هر بهار، سیری نزولی یافته است. هم اکنون فقر در جامعه بیداد می­کند. گرانی نفس کارگران و اقشار کم درآمد جامعه را گرفته است. آمار کودکان کار و خیابانی همچنان رو به افزایش است. سن اعتیاد به ۱۲سال و سن تن فروشی زنان به مرز ۱۶سال رسیده است. در چنین وضعیتی از جامعه، افزایش مناسب حداقل دستمزد و گرفتن عیدی و پاداش لازم که تنها روزنه­ی امید کارگران و دیگر اقشار مزدبگیر جامعه برای ورود به سال نو و همگامی با نو شدن طبیعت بود، سال­هاست که به صورت قطره چکانی صورت می گیرد و عملا حتا پاسخگوی پر کردن گوشه­ای از سفره خالی کارکران و اندک مرحمی بر انبوه رنج­های توده­های مردم ایران نیست. در فاصله میان بهار ۹۲تا نوروز ۹۳که هم اکنون در آستانه فرا رسیدن آن قرار داریم، وضعیت کارگران و توده­های زحمتکش ایران باز هم وخیم تر شده است. طی سال گذشته اعمال فشار، سرکوب و بگیر و ببند فعالان اجتماعی باز هم شدت یافت. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی نه تنها هیچ یک از کارگران زندانی آزاد نشدند، بلکه از نیمه دوم سال جاری با گسترش مبارزات کارگری، تعداد بیشتری از کارگران پیشرو و فعالان کارگری اخراج، دستگیر و یا راهی زندان شدند. در کنار تشدید سرکوب، فقر عمومی نیز نسبت به سال­های گذشته چهره عریان­تری به خود گرفته است. سفره کارگران و توده­های زحمت­کش ایران باز هم تهی­تر و وضعیت معیشتی آنان نسبت به نوروز گذشته وخیم­تر شده است. در این سال­ها، با فرا رسیدن هر بهار، رنج توده­های مردم ایران نیز فزونی یافته است. طی این سال­ها، کارگران و زحمت­کشان ایران هر بهار بر فراز سفره­های خالی خود نهیب می زنند، “بهار آمد گل نسرین نیاورد، نسیمی بوی فروردین نیاورد، پرستو آمد و از گل خبر نیست، چرا گل با پرستو همسفر نیست؟ چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟ که آیین بهاران رفتش از یاد، چرا می نالد ابر برق در چشم، چه می گرید چنین زار از سر خشم؟”(۱) ادامهٔ نوشته

اعلامیه حقوق دنیوی و آخرت صادر شد

توجه توجه

اعلامیه حقوق دنیوی و آخرت صادر شد

در 22 بهمن  رهبر معظم انقلاب امام الخدا الخامنه ای اطلاعیه راصادر کردند و ما طبق فرمان صریح قران جلد دوم نوشته ایشان عمل کرده و درج مینمائیم تا باشد املت ها و پابرهنه ها درس بگیرند

پشمه چچغه

الشپوزها الهفتاد الا دو دولت الا یتنفکرون الخودتان….(ایه احکام زباله)

ازاینکه بعد این همه سالها فهمیدید که قوانین کشور بهتر است یا ثروت و سبد ضمن تبریک و تهنیت به تهیه کنندگان گمنام مراسم ممان ان و تمامی بسترسازن، بانو اوران وریال پریشان ها برای برقراری رژیم  کشور طی جلسات و مشاورتها و ترتیب کنفرانسها و شریپ هااین مخالفان یعنی فرزندان ناخواسته را و با اجرای نرمش قهرمانانه و استراتژیکی و تاکتیکی راه صحیح راانتخاب کرده مخصوصا از شرکت تعاونی و بین المللی رژیم نگهدار و شرکا که سهم بسزائی دراینکارها داشتند آجرالملا والخزینه هاباد و بزرگ  جایگاه است ایشان را نزد ما لاکن نباشد یادتان نرود همه با هم،همه با هم به سوی قوانین کشور.آلاینده الا الجیب الپر بیآیند.

اجرتا والدلار و الیور که بسیارا الکیسه الخلیفه

الشلام علیکم

شید علی خدا خامنه ای (ره-ص-خامنه ای احد)

ورحمت االدولا وبرکاتو                   محل مهر ایشان!

 

 

لطفا انقلاب نکنید.

لطفا انقلاب نکنید.

آخر چی شده بازهم میخواهید انقلاب کنید بابا چندباربنویسیم و بگوئیم لطفا انقلاب نکنید خوب بگوئید چی کم دارید.اگر صدای مردم هستید ماازشما بهترش را داریم نگاه کنید بالای منبرهر روزملا از درد وبدبختی مردم  چنان اه ناله زاری میکنه که نگو نپرس وهمینطورروضه میخونه تا جونتون بالا بیادو هی گریه کنید  تازه اخرش هم یک چائی و خرمائی هستش که بخوره و سینه صاف کنه ازماه محرم ورمضان بگذریم که جایتان خالی خورش قیمه و سفره افطاری منتظر شماست از تاریخ اسلامی هم که همه اش یا تسلیت هستش یا عید دینی وتعطیلات و امثال اینها از مدارس و دانشگاه و کارخانه میگید ما مجبورکردیم همه را برای اقامه نماز حاج آقا از پولش که دراین ساعلت درمیاید کم کنه و بده در راه خدا که سرنماز از خداوند بخاطر گناهنتان طلب آمرزش کنید ازکارگرها می گین خوب به شما چه اگر حقوق نگرفته درراه خدا ببخشه خدا صدبار اخرت و بهشت عوضشرو میده اگر بیکاره بره کار پیدا کنه اگر گشنس بره نذری بخوره از مسجد پول بگیره ازخرخره بدبخت حاج اقا چه میخوان هی میگن گرسنه ایم گرسنه ایم نان بهتر است یا بهشت با فرشتگان فراوان و اگراز رادیو وتلویزیون  خودمان هم بگذریم که نمیشه به این راحتی گذشت  تمام جهان خواهان و صدای ما هستنداون از بی بی سی و اون صدای امریکا گرفته تا تلویزیونهای داخلی و خارجی  وهرروز قوانین دینی حکومتی راتوسط برادران جیره خوارو مستخدمین و کارگزاران و سگهای علی و بیت البهشت هستند که انها را برای شما تحویل میدهند تا به ان مغز پوک شما فروبره تابفهیمد این مملکت مال بابای هفت در جد ماست خوب دیگر چه می خواهید برای چی می خواهید انقلاب کنید .شما همه چیز دارید کارنیست که هست پول نفت نیست که هست میوه نیست که هست پولش نیست که هست اقازاده نیست که هست  اصلا بگوئید چه نیست تا ما انرا فقط برای شما وفقط شما حاضر کنیم درد شما مثل ما نیست که همه چیز میخواهید انتظار پرداخت حقوق و زندان سیاسی و ازادی و از این قبیل چیزها که کفر است ما که چیزی نداریم و نمیخواهیم خودتان میدانید یک موکت زیرپا و چندتا صندلی و یک خانه و یک ویلا و یک فیضیه و حسینیه و یکی هم حجره بقیه بیت االمال نفت استش که متعلق به روحانیون و مردان خداو اسلام عزیزست خوب شمارا چه مربوط ما چطوری میخواهیم این بیت النفت راخرج کنیم.قدیما یعنی از زمان پیدایش ما مگر چیزی عوض شده ان زمان ما هم سایه خدا و فرزندان خدابودیم و هستیم و خواهیم بود و اگر به کسی خدائی نکرده ظلمی میشد هی طومارمینوشتند بعد امضا جمع میکردند تا مگر از گناه این کارگران و دهقانان و دیگر اقشار مردم که در نظر ما چون گوسفندان  و گاوان و خران بودند که فقط برای استفاده کردن بدرد میخوردند فکر نکیند چیزی عوض شده حالا هم همینطوره چیزی عوض نشده حالا هم بنشینید و اطلاعیه و اعلامیه و بیانیه پشت سرهم بنویسید فقط یادتان باشد از خط قرمز خود عبور نکنید که خدائی نکرده انطور میشود که امت میخواهد تازه اگر زیاد زوربیاد چنان این زندانیان و مردم را سربه نیست میکنیم که آب ازآب تکان نخورد درست مثل دوران طلائی امام(ره)دید پس نتیجه ای نداره پس دست بردارید وبه آغوش ملت ومردم برگردید.آخوت ما هم زبان زدعا م و خاص است از آخرت خود بترسید گنده تر ازشماها را اوردیم و مسلمان کردیم و بقیه را هم چنان زهر چشم گرفتیم و گرفتار کردیم تا حضور ولی امر تکان نتوانند خورد و خودتان میدانید که چقدرما رئوف هستیم.چقدر دلسوز ملت و شماها هستیم رئوفت و گذشت ما زبانزد عام و خاص و تمام دنیا است بخشندگی ما به میلیاردها میلیارد دلار و یورو ارزش دارد و میارزد و میبرند مال خداست و دراره خدا صرف میشه خوب شمارا چه چند نفری درروز اعدام میشوند 70 میلیون انسان زندگی میکنه و تا چند سال دیگه میشه 80میلیون و همینطور پیش حالا چندنفراعدام شدند که شدندانگاری به مرگ طبیعی مردند مگر نشنیدی آقا گقتند برید جفت گیری تا بشید 150 میلیون نفراگر عقل و هوش و دانش و حکمت داشتید در این فکر اقا غوطه ور  میشدید و عمل میکردید بخاطر چی ما گفتیم 4 تا زن میتونین بگیرید و زبانم لال اگر جمعیت زیاد نشود و مردان خدا کم باشند چی خوب با این همه آدم که همه روحانی و ربانی و مردان خدا نمی شن وباید اعدام و سربه نیست شوند شما فکر خودتان باشید اگر خواستید بیاید تماشا یک گوشه هم شما تماشا کنید.خلاصه بگم به این سیاست که شمادارید ما سالهای سال هستیم ومگر درعرض این سالها اینهمه اعدام و سربه نیست کردیم کسی تونست جلوی مارا بگیره از اون اول انقلاب تا به حال اصلا به شما چه که مااعدام و سربه نیست میکنیم .اون انقلاب به اون بزرگی رو شکست دادیم حالا چه برسه به شماها،شماها مگر وکیل و وصی مردم هستید آقا بسلامت.

ادامه دارد…

 

 

زن بلوچ

زن بلوچ

برگرفته از«بامی استار» نشریه هواداران سازمان درسیستان و بلوچستان

zanaan

توضیح

درج این مقاله به منظورآشنائی با فرهنگ وهنراست ولی قبل ازآن شناخت بوجودآمدن اینگونه فرهنگ وهنر مهم است بطورمثال فرهنگ وهنرعشایری چیست؟ وعلت بوجودآمدن آن کدامست وچرااینگونه شباهت ها و مشترک بودن درجوامع جهان و دیگرنیز وجوددارد واصولا ازبرای چه به فرهنگ وهنرعشایری پرداخته میشودآیا اهمیتی برای فرهنگ وهنردارد؟ ومسئله مهمترنقش زنان درایران ودربیان وارائه فرهنگ وهنراز دو دیدگاه متفاوت و… 

زنان زحمتکش بلوچ نه تنها همانند مردان زحمتکش بلوچ ازستم مضاعف رنج میبرند بلکه از ستمی دیگر بنام ستم جنسی درعذاب هستند.برای اینکه این ستم رادرک کنیم باید وضعیت این ستم رادررابطه با پایگاه طبقاتی زنان بررسی کرد.ازاینرو کارزنان بلوچ را به گونه ای زیر تقسیم بندی میکنیم:

زنان عشایر،زنان روستائی دهقانان،زنان خرده بورژای شهری،زنان فئودالها و خوانین،زنان برده،عدم رشد نیروهای مولد موجب شده است که زن بلوچ درتولید شرکت نجویدهمین دوری زن بلوچ درتولید است که وی راازنظراقتصادی نیازمند به مردوبه برده ای دردست وی تبدیل کرده است،گرچه رهائی زن دروجه عام درسوسیالیسم ممکن است،اما زنان درجامعه بورژوازی نسبت به دوران فئودالی وعشایری حقوقی بدست آورده اند،زنان بلوچ هنوز درروبنای ماقبل سرمایه داری زندگی کرده وحقوق آنها براساس روبنای حقوقی فئودالی-عشیرتی رقم زده میشود تفکرمسلط اجتماع نسبت به زنان تفکری ماقبل سرمایه داری است برای واضح شدن بهتر موضوع زنان رادررابطه با تقسیم بندی بالا بررسی می کنیم.

زنان عشایر: ادامهٔ نوشته

مبارزات و مقاومت توده ها را سازمان دهیم

مبارزات و مقاومت توده ها را سازمان دهیم

هسته های سرخ کارخانه ها را برپا کنیم

هسته های سرخ مخفی را ایجاد کنیم.

رژیم مدت طولانی است که نبرد مرگ وزندگی خودراآغاز کرده است وتمامی نیروی خود را درمیدان دارد مدتهاست تمامی توانش را در جهت سرکوب توده ها بکارگرفته است.اما توده هاهمچنان به مبارزه خودادامه میدهند وهنوز واردمیدان نبرد نهائی نشده اند هرچند بعلت سرکوبهای وحشیانه واختناق حاکم وبعلت اعدامهای دد منشانه وکشتارهای فاشیستی مبارزات مردم را دچار افت و خیز میدارد اما این بدان معنا نیست که مبارزه برای سرنگونی رژیم جریان ندارد .توده های درجریان مبارزه اشکال مبارزاتی متنوع و گوناگون و جدیدی را به میدان مبارزه میکشانند و از خود مقاومت و نشان خشم و کینه طبقاتی خود را بروز داده در انتقال خبر اخبار مبارزات حمایت از نیروهای انقلابی تشکیل و تداوم مبارزه هرکدام اشکال نوینی نشان داده میشود.از مبارزات کارگران وزحمتکشان و دانشجویان ومعلمان گرفته تا اعتصابات تظاهرات ،تجمع میتوان بعینیت مشاهده کرد

در نشریه کار ارگان سازمان مقالات فراوانی دررابطه با شکل سازماندهی چگونگی تشکیل هسته های سرخ کارخانه ویا مطالب فراآموزنده دیگری هستند که  میتوانند ره گشای مبارزاتی برای مبارزه باشند.با رجوع به ان مطالعه کرد ودراین رابطه شکل شناخت و مبارزه خودراارتقا داد.

ایمان و اعتقاد داریم همواره توده ها منبع الهام پیشرودررابطه با اتخاذ تاکتیک صحیح وشیوه های مبارزاتی هستند.کمونیستها هیچ تاکتیک ازپیش ساخته ای رادرذهنیت خود نمی پرورند ویاکشف ویا اختراع نمیکنندتوده ها خواهند اموخت زیرا اراده اموختن را دارند به نقل قول از لنین در این باره برای فراگرفتن شناخت می پردازیم که میگوید:

تفاوت مارکسیسم باسایرانواع ابتدائی سوسیالیسم اینست که مارکسیسم هیچگاه جنبش رابه یک شکل مشخص مبارزه محدود نمیکند.مارکسیسم به اشکال مختلف مبارزه معتقئد است،نه بدین معنی که آنها را کشف میکند بلکه تنها اشکال مبارزه طبقات انقلابی راکه درحین حرکت جنبش بطورخودبخودی بوجود آمده اند بصورت عام جمع بندی میسازد،انها رامتشکل میسازد وبه انها آگاهی می بخشد،مارکسیسم تمام فرمولهای انتزاعی ونسخه های مکتبی را قاطعانه رد میکند وخواهان توجه کامل به واقعیت مبارزات توده ای است…..

بمناسبت درگذشت ژنرال جیاپ

بمناسبت درگذشت ژنرال جیاپ

همبستگى با ويتنام


چه گوارا

 چه گوارا هنگامیکه وزارت اقتصاد جمهوری سوسیالیستی کوبا را بر عهده داشت، به نمایندگی از طرف حکومت و حزب واحد انقلابی و خلق کوبا سخنرانی زیر را در حضور هئیت نمایندگان اعزامی جبههء رهائی بخش ملی ویتنام جنوبی و سفیر جمهوری دمکراتیک ویتنام در کوبا ایراد کرده است.بیستم نوامبر ۱۹۶۳

 رفقای جبههء رهائی بخش ویتنام جنوبی و سفیر جمهوری دمکراتیک ویتنام. حکومت انقلابی و حزب واحد انقلابی کوبا بمن ماموریت داده اند که بنام حکومت و حزب واحد انقلابی و بنام خلق کوبا مراسم احترام خویش را به جبههء رهائی بخش ویتنام جنوبی که اینک مصادف با سومین سالروز تأسیس آن است ابزار دارم.مبارزهء خلق ویتنام مدتی است که ادامه دارد، اینرا همانطور که قرارداد ژنو تصویب کرده است امکان ندارد خلق ویتنام را بطور مصنوعی بدو بخش مجزا از یکدیگر تقسیم نمود.مبارزهء خلق ویتنام مبارزهء رهائی بخش طویل المدت خویش را هنگامی آغاز کرد که سراسر ویتنام به امپراطوری استعماری فرانسه تعلق داشت و هندوچین نامیده می شد.

 در اواسط سال ۱۹۵۴ – درست همزمان با سقوط تنها حکومت دموکراتی که در قارهء ما وجود داشت، گواتمالا (۱)- خبر پر افتخار پیروزی ارتش توده ای ویتنام در دین بین فو (۲) بما رسید. خبر پیروزی پر افتخار، شیپور هوشیار باشی بود که در گوش امپریالیست ها بصدا در آمد و آنها را بخود آورد.خبر پر افتخار پیروزی دین بین فو به امپریالیست ها هشیار باش داد که بدست آوردن پیروزی جزئی در گوشه ای از جهان بهیچوجه بمفهوم پیروزی نهائی امپریالیست ها نیست. از طرف دیگر این پیروزی پر افتخار، خلق های سرکوب شوندهء این جهان را بار دیگر امیدوار کرد که شکستِ جزئی ارتش توده ای بهیچوجه به یأس و سرخوردگی کامل ارادهء خلق ها منجر نمی گردد.با توجه به بی فرجامی پیکاری که خلق فرانسه را به خونروی کامل تهدید می کرد، ارتش استعماری  فرانسه پس از شکست تاریخی دین بین فو مصمم شد به جنگ پایان دهد. در ژنو قراردادی تصویب شد که در نتیجهء آن ویتنام می بایست بدو بخش تقسیم شود.

اصولی کلی این قرارداد ژنو همانند قراردادی بود که یک سال قبل از آن خلق کره را بدو بخش مجزا از هم تقسیم نمود. ولی این بار انتخابات عمومی هم تصویب شد که خلق ویتنام می بایست بر طبق آن سرنوشت آیندهء خویش را خود تعیین کند.امپریالیست های فرانسوی که در این بخش آسیا به سرعت عقب نشینی می کردند جای خود را به امپریالیست های یانکی واگذار کردند و واشینگتن بزودی زود، پی به یک چیز برد: نتیجهء انتخابات آزاد خلق ویتنام به از دست رفتن کلیهء پایگاه های آسیای شرقی منجر می گردد. ولی آسیای جنوب خاوری از نقطهء نظر استراتژی، منطقهء پر اهمیتی محسوب می شود.از اینرو ایالات متحدهء امریکا قرارداد ژنو را زیر پا نهاد و ارادهء خلق ویتنام را ناچیز شمرده، جنگ طویل المدتی را که قبلاً پیش بینی کرده بودند، آغاز نمودند. ادامهٔ نوشته

نشریه کار

سازشکاران بدانند

کارگران بیدارند

پخش نشریات سازمان در خدمت جنبش انقلابی ست.دراین راه کوشا باشیم.

مجموعه مقالات نشربه کار

کودکان خیابانی، قربانیان نظم حاکم

کودکان خیابانی، قربانیان نظم حاکم

کودکان کار پدیده‌ای که جمهوری اسلامی چیزی از آن نشنیده

میلیون‌ها کودک کار و خیابانی، قربانیان خاموش نظام سرمایه‌داری

کودکانی که کودکی خود را می‌فروشند

پدیده کودکان کار و ضرورت دگرگونی نظم موجود

   

کودکان خیابانی، قربانیان نظم حاکم

کودکان خیابانی بخشی از قربانیان بیعدالتیهایی هستند که نظام سرمایهداری به جامعه بشری تحمیل کرده است. آمارهای نهادهای بینالمللی شمار کودکان خیابانی را در سطح جهان ١٠٠ میلیون نفر برآورد میکند. چهل میلیون آنان در آمریکای لاتین، سیوپنج میلیون در آسیا، ده میلیون در آفریقا و بقیه در کشورهای»پیشرفته «سرمایهداری زندگی میکنند. کودکان خیابانی کسانی هستند که کمتر از ١٨ بهار از عمرشان سپری شده، در خیابان زندگی و گاهی کار میکنند، به وحشیانهترین شکل استثمار میشوند و در معرض انواع خشونت و تجاوزات جنسی و بیحقوقی محض قرار دارند.

پدیده کودکان خیابانی در ایران چنان گسترده شده که اکنون رسانههای جمهوری اسلامی نیز مجبورند خبرهایی در مورد آنان منتشر کنند. با این حال در خبرهای منتشرشده بسیاری از جوانب اصلی مربوط به پدیده کودکان خیابانی پنهان باقی میماند، از جمله این که تعداد کودکان خیابانی ایران در آمار رسمی جایی ندارد و دولت هیچ گونه برنامه جدی برای آنان ندارد.

جمهوری اسلامی از سال ١٣٧٨ طرحی را برای »جمعآوری»  کودکان خیابانی در دستور کار گذاشت. بیش از شش سال از عمر این به اصطلاح طرح میگذرد، اما تمام شواهد حاکی از آن است که جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ارتجاعی خود هیچ اقدام جدی در این زمینه  انجام نداده است. معتمدی، مدیر کل دفتر امور آسیبدیدگان بهزیستی روز سیویک شهریور گذشته به یکی از خبرگزاریهای جمهوری اسلامی گفت که در تهران دو »پناهگاه کودکان« در شوش و خیام راهاندازی شده است. وی در همان روز افزود که ١٠ هزار «کودک کار« و ٧ تا ٨ هزار »کودک خیابانی» از سطح خیابانها «جمعآوری» شدهاند. بدیهی است که مجموعاً ١٨ هزار کودک را فقط در دو پناهگاه جای ندادهاند و بسیاری را دوباره به حال خود رها کردهاند. آقای معتمدی در حالی از «جمعآوری» هزاران کودک در روز سیویک شهریور خبر داد که آقای الصاق، مدیرکل بهزیستی استان تهران روز نهم مهر ماه سال گذشته به خبرگزاری دیگری گفت »ازاول دی ماه ١٣٨١ تا ٢٩ شهریور ١٣٨٢ پانزده هزار کودک زیر ١٨ سال از شهرهای مختلف از طریق ترمینالها وارد تهران شدند». همین آقای الصاق در هفته پایانی فروردین جاری گفت که تعداد «گشتهای سیار جمعآوری کودکان خیابانی در سطح شهر دو برابر میشوند». به عبارت دیگر افزایش کودکان خیابانی مسئولان جمهوری اسلامی را وادار کرده که تعداد گشتهایشان را نیز افزایش دهند.

بر اساس یک کار تحقیقی مستقل که سال ١٣٧٩ منتشر شد تعداد کودکان خیابانی در ایران دستکم یک میلیون نفر است که چهل و یک درصدشان بین سیزده تا شانزده سال سن دارند. یک کار تحقیقی دیگر که فاطمه قاسمزاده، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در آبان ماه گذشته منتشر نمود حاکی از آن است که بیشترین میزان کودکان خیابانی در سنین شش تا دوازده سال هستند و یک پنجم آنان را دختران تشکیل میدهند.

یکی دیگر از مشکلاتی که میتوان در رابطه با کودکان خیابانی در ایران مطرح کرد قوانین ارتجاعی جمهوری اسلامی است. ماده ١٢١٠ قانون مدنی جمهوری اسلامی سن بلوغ را برای دختران هشت سال و نه ماه و برای پسران چهارده سال و شش ماه تعیین کرده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی در سال ١٣٧٣ کنوانسیون بینالمللی حقوق کودکان را امضاء کرده، کنوانسیونی که در ماده یک خود کودک را شخصی با کمتر از هجده سال سن معرفی میکند.

بررسی‎‎های دیگری نشان داده‎‎اند که هشتاد درصد خانواده‎‎های کودکان خیابانی در ایران درآمدی کم‎‎تر از هفتاد هزار تومان در ماه دارند و در واقع در فقر مطلق به سر می‎‎برند. این خانواده‎‎ها نه فقط توانایی تأمین هزینه‎‎های فرزندانشان را ندارند، بلکه وادار شده‎‎اند که یا آنان را در خیابان‎‎ها رها کنند یا برای اشتغال به کارهای کاذب و حتا تکدی‎‎گری به خیابان‎‎ها بفرستند.

کودکان خیابانی قربانیان نظم سرمایه‎‎‎داری حاکم بر جهان هستند. در ایران طبقه سرمایه‎‎‎دار و دولت حافظ منافع آن با وضع قوانین ارتجاعی که بی‎‎‎ارتباط با ماهیت دینی نظام نیستند به این پدیده ابعادی به مراتب وحشتناک‎‎‎تر داده است. یک مبارزه جدی برای ریشه کن کردن پدیده کودکان خیابانی بدون مبارزه با نظم سیاسی – اقتصادی حاکم بر ایران بخت زیادی برای پیروزی ندارد.

 کار شماره ۴۲۷ – نیمه دوم فروردین ۱۳۸۳

 کودکان کار پدیده‌ای که جمهوری اسلامی چیزی از آن نشنیده

 اگر موضوع کودکان کار و دردها و آلام آن‌ها، کودکانی که بخش بزرگی از آن‌ها به کودکان خیابانی معروف هستند، شوم ترین پدیده‌ در دوره‌ی حاکمیت اسلامی نباشد، بی شک یکی از آن‌هاست.

پدیده‌ای که تا چند سال پیش از سوی مقامات حکومتی حتا انکار می‌شد، امروز به آن چنان معضلی تبدیل گشته است که حتا این آدم‌ها را که به عمد خود را به کوری می‌زدند، مجبور به اعتراف کرده است. ادامهٔ نوشته

نامه ی ماکسيم گورکی

نامه ی ماکسيم گورکی به کميته ی ايران (لندن)

به مناسبت تجاوز روسيه به ايران در سال ۱۲۴۰ خورشيدی (۱۹۱۱)

يکی از گروه های انيرانی مدافع انقلاب مشروطيت در غرب کميته ی ايران (Persia Committee) بود که به همت خاورشناس ايراندوست انگليسی و استاد دانشگاه کمبريج پروفسور ادوارد برآ ُن تشکيل شده بود. اين کميته با ايرانيان مقيم انيران، بويژه انجمن سعادت ايرانيان در استانبول، در تماس بود. گروه ی ديگری که در آن زمان از انقلاب ايران دفاع می کرد عبارت بود از احزاب سوسيال دموکرات اروپايي، که نوه ی دختری کارل مارکس ژان لانگه (Jean Longuet) سر دبير ارگان حزب سوسياليست فرانسه (Humanit)، در ميان کوشندگان آن شخصيت برجسته ای بود. وی به هنگام تجاوز روسيه ی تزاری در پائيز ۱۹۲۰، که زير فشار آن مجلس دوم با دستياری وزرای مرتجعی چون برادران وثوق الدوله و قوام السلطنه تعطيل شد، نشست مهمی در شهر پاريس برپاداشت که در آن نمايندگان احزاب سوسيال دموکرات اروپايي، از حزب آلمان و فرانسه گرفته تا حزب سوسيال دموکرات کارگری روسيه و برخی ديگر گروه های انقلابی آن کشور در آن شرکت جستند و با سخنرانی ها و قطعنامه ی پشتيبانی خود را از آزادي، دموکراسي، و مشروطيت ايران اعلام داشتند.۱ اين کنفرانس در شهر پاريس (در ساختمانی در ضلع غربی ميدان سن ژرمن ده پره،۲ روبروی کليسا، برگذار شد. پس ازين کنفرانس بود که نويسنده ی شهير روس متمايل به بلشويک ها، ماکسيم گورکي، نامه ای پيرامون سياست روسيه ی تزاری به کميته ی ايران در لندن ارسال داشت که در مارس ۱۹۱۲ انتشار يافت.۳ اين نامه اخيراً در نخستين شماره ی ويژه ی فصلنامه ی مارکسيستی انگليسی به نام تاريخ انقلابی (Revolutionary History)،4 همراه با مقالات پژوهشی و اسناد تاريخی تازه ای از سوسيال دموکراسي، حزب کمونيست ايران، و گروه ارانی (۱۹۰۵-۱۹۴۰)، به چاپ رسيده است. اينک، ترجمه ی فارسی آن نامه. ادامهٔ نوشته

درگذشت افراشته شاعر و هنرمند مردمی

به مناسبت  سالروز درگذشت افراشته شاعر و هنرمند مردمی

روز ١٥ اردیبهشت، سالروز در گذشت محمد علی افراشته است. افراشته را شاید بتوان از معدود شاعرانی دانست که به تمام معنی و با تمام وجود به طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما تعلق داشت و تا به آخر به آنها وفادار ماند.

افراشته در سال ١٢٨٧ هجری شمسی در روستای «رادباز قلعه» (حومه رشت) به دنیا آمد، زندگی او همواره با توده‌های محروم مردم پیوند داشت و دردهای آنها را از نزدیک می‌شناخت. در روستا برای مدتی تنها ممر درآمد خانواده او یک گاو بود که افراشته آن را به چرا می‌برد. در شهر هم برای تأمین زندگی خودش به انواع و اقسام کارها می‌پرداخت. گاهی شاگرد عطار بود، گاهی تحصیلدار تجارتخانه، گاهی معلم، هنرپیشه، راننده، کارمند شهرداری، مقاطعه کار، معمار، مجمسه ساز یا روزنامه نویس، به این ترتیب او در میان همه تیپ‌ها و گروه‌های مردم دوستانی داشت و با درد همه آشنا بود. او بیشتر از همه به روزنامه نویسی علاقه داشت و مدتی با توفیق همکاری کرد، در واقع این افراشته بود که توفیق را بصورت یک نشریه فکاهی در آورد. در تير ماه ۱۳۲۵، در نخستين كنگره نويسندگان ايران شركت كرد و دو شعر طنز «پالتو چهارده ساله» و «شغال محكوم» را خواند. پيش از خواندن اين اشعار گفت: «شعرم مال مردم جنوب شهر است و ممكن است شعرای پيرو انوری و عسجدی آن را نپسندند ولی من هم طرفداران خودم را دارم». مخاطب طنز افراشته (اعم از نظم و نثر), مردم عامی و كم سواد بودند. ويژگی بارز شعر او، به كار گيری زبان مردم عامی بود. او شيرين، ظريف و ساده شعر می‌گفت و به اشكال سنّتی در اشعار موزون و مقفّی مقيد نبود. اوج هنرنمايی او در شعرهايی است كه به زبان گيلكی سروده، تا آنجا كه او را بزرگ ترين سراينده اشعار گيلكی می‌دانند. ادامهٔ نوشته

روزت مبارک – ليلا قبادی

روزت مبارک بادا!!!

شنیدم روز «کارگر»ت به «خیر» گذشت گٔل بانو …و تو امروز هم مثل هر روز دلبندت بر دوش آجر ساختی صبح تا شام…
دستانت بی‌ درد عزیز دل‌…
چه خوب که از خودت خبری دادی نگرانت بودیم نازنین …
مهربانی کردی از ما غربتی‌ها پرسیدی;

«الحمد آلله»
همه چیز اینجا «روان» است

یک «غم» داشتیم و آنهم عروسی‌ شاهزاده در ولایت بریتانیا بود از تو چه پنهان لنگ ۳۳ میلیون دلار ناقابل هزینه «حفظ امنیت نظام» -همان حفظ جان «گران بهای» عروس و داماد و سایٔر آقا زاده های حافظ تاج وتخت – بودیم

که «هزار مرتبه خدا را شکر» به «خوشی» تمام شد
ادامهٔ نوشته

درفروردین ماه سالروز اولین حمله رژیم به ترکمن صحرا

درفروردین  ماه سالروز اولین حمله رژیم به ترکمن صحرا

روز ششم فروردین مصادف است با اولین حمله رژیم جمهوری اسلامی به ترکمن صحرا

در جریان انقلاب دهقانان زحمتکش ترکمن صحرا برای دستیابی به حقوق از دست رفته خود اقدام به ایجاد شوراهای دهقانی در روستاهای ترکمن صحرا نمودند و ستاد مشترکی به منظور پیشبرد اهداف خود در شهر گنید کاووس به وجود آوردند. زمین داران بزرگ با حمایت رژیم جمهوری اسلامی توطئه های پی در پی را علیه دهقانان دامن میزدند. شهرگنبد عمدتا توسط مردم اداره میشد.از اوایل فروردین رژیم گله های پاسدار خود را روانه ترکمن صحرا می کند.آنها برای ایجاد درگیری به دنبال مستمسکی میگشتند. روز پنجم فروردین ۵۸ یک جوان ۲۲ ساله به نام آراز دردی پور،سیگار فروش به دست پاسداران به قتل رسید.

چند روز قبل از ۶ فروردین در اعتراض به کشتار سنندج،کانون فرهنگی – سیاسی خلق ترکمن اعلام تشکیل یک میتینگ میکند. ساعت ۲ بعدازظهر روز ۶ فروردین جمعیتی حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در باغ ملی گنبد محل تعیین شده میتینگ تجمع میکنند. ساعت ۵/۲ صدای شلیک تیرهای هوائی توسط پاسداران اعزامی آغاز میگردد. مردم ابتدا وقعی به این تحریکات نمی نهند ولی چیزی نمیگذرد که تیراندازی بسوی جمعیت آغاز میگردد. ادامهٔ نوشته