کودکان خیابانی، قربانیان نظم حاکم
کودکان خیابانی، قربانیان نظم حاکم
کودکان کار پدیدهای که جمهوری اسلامی چیزی از آن نشنیده
میلیونها کودک کار و خیابانی، قربانیان خاموش نظام سرمایهداری
کودکانی که کودکی خود را میفروشند
پدیده کودکان کار و ضرورت دگرگونی نظم موجود
کودکان خیابانی، قربانیان نظم حاکم
کودکان خیابانی بخشی از قربانیان بیعدالتیهایی هستند که نظام سرمایهداری به جامعه بشری تحمیل کرده است. آمارهای نهادهای بینالمللی شمار کودکان خیابانی را در سطح جهان ١٠٠ میلیون نفر برآورد میکند. چهل میلیون آنان در آمریکای لاتین، سیوپنج میلیون در آسیا، ده میلیون در آفریقا و بقیه در کشورهای»پیشرفته «سرمایهداری زندگی میکنند. کودکان خیابانی کسانی هستند که کمتر از ١٨ بهار از عمرشان سپری شده، در خیابان زندگی و گاهی کار میکنند، به وحشیانهترین شکل استثمار میشوند و در معرض انواع خشونت و تجاوزات جنسی و بیحقوقی محض قرار دارند.
پدیده کودکان خیابانی در ایران چنان گسترده شده که اکنون رسانههای جمهوری اسلامی نیز مجبورند خبرهایی در مورد آنان منتشر کنند. با این حال در خبرهای منتشرشده بسیاری از جوانب اصلی مربوط به پدیده کودکان خیابانی پنهان باقی میماند، از جمله این که تعداد کودکان خیابانی ایران در آمار رسمی جایی ندارد و دولت هیچ گونه برنامه جدی برای آنان ندارد.
جمهوری اسلامی از سال ١٣٧٨ طرحی را برای »جمعآوری» کودکان خیابانی در دستور کار گذاشت. بیش از شش سال از عمر این به اصطلاح طرح میگذرد، اما تمام شواهد حاکی از آن است که جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ارتجاعی خود هیچ اقدام جدی در این زمینه انجام نداده است. معتمدی، مدیر کل دفتر امور آسیبدیدگان بهزیستی روز سیویک شهریور گذشته به یکی از خبرگزاریهای جمهوری اسلامی گفت که در تهران دو »پناهگاه کودکان« در شوش و خیام راهاندازی شده است. وی در همان روز افزود که ١٠ هزار «کودک کار« و ٧ تا ٨ هزار »کودک خیابانی» از سطح خیابانها «جمعآوری» شدهاند. بدیهی است که مجموعاً ١٨ هزار کودک را فقط در دو پناهگاه جای ندادهاند و بسیاری را دوباره به حال خود رها کردهاند. آقای معتمدی در حالی از «جمعآوری» هزاران کودک در روز سیویک شهریور خبر داد که آقای الصاق، مدیرکل بهزیستی استان تهران روز نهم مهر ماه سال گذشته به خبرگزاری دیگری گفت »ازاول دی ماه ١٣٨١ تا ٢٩ شهریور ١٣٨٢ پانزده هزار کودک زیر ١٨ سال از شهرهای مختلف از طریق ترمینالها وارد تهران شدند». همین آقای الصاق در هفته پایانی فروردین جاری گفت که تعداد «گشتهای سیار جمعآوری کودکان خیابانی در سطح شهر دو برابر میشوند». به عبارت دیگر افزایش کودکان خیابانی مسئولان جمهوری اسلامی را وادار کرده که تعداد گشتهایشان را نیز افزایش دهند.
بر اساس یک کار تحقیقی مستقل که سال ١٣٧٩ منتشر شد تعداد کودکان خیابانی در ایران دستکم یک میلیون نفر است که چهل و یک درصدشان بین سیزده تا شانزده سال سن دارند. یک کار تحقیقی دیگر که فاطمه قاسمزاده، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در آبان ماه گذشته منتشر نمود حاکی از آن است که بیشترین میزان کودکان خیابانی در سنین شش تا دوازده سال هستند و یک پنجم آنان را دختران تشکیل میدهند.
یکی دیگر از مشکلاتی که میتوان در رابطه با کودکان خیابانی در ایران مطرح کرد قوانین ارتجاعی جمهوری اسلامی است. ماده ١٢١٠ قانون مدنی جمهوری اسلامی سن بلوغ را برای دختران هشت سال و نه ماه و برای پسران چهارده سال و شش ماه تعیین کرده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی در سال ١٣٧٣ کنوانسیون بینالمللی حقوق کودکان را امضاء کرده، کنوانسیونی که در ماده یک خود کودک را شخصی با کمتر از هجده سال سن معرفی میکند.
بررسیهای دیگری نشان دادهاند که هشتاد درصد خانوادههای کودکان خیابانی در ایران درآمدی کمتر از هفتاد هزار تومان در ماه دارند و در واقع در فقر مطلق به سر میبرند. این خانوادهها نه فقط توانایی تأمین هزینههای فرزندانشان را ندارند، بلکه وادار شدهاند که یا آنان را در خیابانها رها کنند یا برای اشتغال به کارهای کاذب و حتا تکدیگری به خیابانها بفرستند.
کودکان خیابانی قربانیان نظم سرمایهداری حاکم بر جهان هستند. در ایران طبقه سرمایهدار و دولت حافظ منافع آن با وضع قوانین ارتجاعی که بیارتباط با ماهیت دینی نظام نیستند به این پدیده ابعادی به مراتب وحشتناکتر داده است. یک مبارزه جدی برای ریشه کن کردن پدیده کودکان خیابانی بدون مبارزه با نظم سیاسی – اقتصادی حاکم بر ایران بخت زیادی برای پیروزی ندارد.
کار شماره ۴۲۷ – نیمه دوم فروردین ۱۳۸۳
کودکان کار پدیدهای که جمهوری اسلامی چیزی از آن نشنیده
اگر موضوع کودکان کار و دردها و آلام آنها، کودکانی که بخش بزرگی از آنها به کودکان خیابانی معروف هستند، شوم ترین پدیده در دورهی حاکمیت اسلامی نباشد، بی شک یکی از آنهاست.
پدیدهای که تا چند سال پیش از سوی مقامات حکومتی حتا انکار میشد، امروز به آن چنان معضلی تبدیل گشته است که حتا این آدمها را که به عمد خود را به کوری میزدند، مجبور به اعتراف کرده است. ادامهٔ نوشته →
دوست داشتن در حال بارگذاری...
Filed under: مقاله،نقد،نظر،دیدگاه | Leave a comment »