زن بلوچ

زن بلوچ

برگرفته از«بامی استار» نشریه هواداران سازمان درسیستان و بلوچستان

zanaan

توضیح

درج این مقاله به منظورآشنائی با فرهنگ وهنراست ولی قبل ازآن شناخت بوجودآمدن اینگونه فرهنگ وهنر مهم است بطورمثال فرهنگ وهنرعشایری چیست؟ وعلت بوجودآمدن آن کدامست وچرااینگونه شباهت ها و مشترک بودن درجوامع جهان و دیگرنیز وجوددارد واصولا ازبرای چه به فرهنگ وهنرعشایری پرداخته میشودآیا اهمیتی برای فرهنگ وهنردارد؟ ومسئله مهمترنقش زنان درایران ودربیان وارائه فرهنگ وهنراز دو دیدگاه متفاوت و… 

زنان زحمتکش بلوچ نه تنها همانند مردان زحمتکش بلوچ ازستم مضاعف رنج میبرند بلکه از ستمی دیگر بنام ستم جنسی درعذاب هستند.برای اینکه این ستم رادرک کنیم باید وضعیت این ستم رادررابطه با پایگاه طبقاتی زنان بررسی کرد.ازاینرو کارزنان بلوچ را به گونه ای زیر تقسیم بندی میکنیم:

زنان عشایر،زنان روستائی دهقانان،زنان خرده بورژای شهری،زنان فئودالها و خوانین،زنان برده،عدم رشد نیروهای مولد موجب شده است که زن بلوچ درتولید شرکت نجویدهمین دوری زن بلوچ درتولید است که وی راازنظراقتصادی نیازمند به مردوبه برده ای دردست وی تبدیل کرده است،گرچه رهائی زن دروجه عام درسوسیالیسم ممکن است،اما زنان درجامعه بورژوازی نسبت به دوران فئودالی وعشایری حقوقی بدست آورده اند،زنان بلوچ هنوز درروبنای ماقبل سرمایه داری زندگی کرده وحقوق آنها براساس روبنای حقوقی فئودالی-عشیرتی رقم زده میشود تفکرمسلط اجتماع نسبت به زنان تفکری ماقبل سرمایه داری است برای واضح شدن بهتر موضوع زنان رادررابطه با تقسیم بندی بالا بررسی می کنیم.

زنان عشایر:

زن قبیله دراثرتکرارمشقات روزانه براحتی قادراست مشکهای آبی سنگین راتا مقصد باخود حمل کند زیرا که کلیه شستشوها وپخت وپز‌ها ازاین طریق تامین میشود.دراین رابطه مردان وظیفه ای ندارند،نگهداری وتیمار داشت بچه ها از وظیفه زنان میباشند،هروقت بمردی بخواهند طعنه بزنند بوی‌میگویند برای نگهداری بچه خوبت مواظبت از طفل ها برای مردان خوش ایند نیست دوشیدن بزها وتهیه دوغ وکشک وریسیدن پشم وبافتن چادر سیاهفبافتن حصیر ازکار مشقت باروروزانه زنان میباشند.حصیر بافی ودرپاره ای موارد گلیم بافی یکی دیگر ازمنابع درآمد خانواده بحساب میاید که توسط زنان انجام میشود.زنان عشایر بلوچ پا به پای مردان وخیلی بیشتر ازآنها کار میکنند،تقسیم کاردرخانواده بین زن ومردبدینصورت است که کارخانگی کلاً وظیفه زنان است،بچه داری وظیفه زنان است،بافتن حصیر وگلیم و … کارزنان است،دوشیدن گوسفندان وآماده کردن برای صحراوگاهی به صحرا‌بردن ونگهداری ازبزغاله ها کار زنان است.فروش محصولات،آوردن مواداولیه حیر،جمع اوری هیزم وخرید مواداولیه حصیر،جمع آوری هیزم وخرید مایحتاج ازوظیفه مردان است بعلاوه برآن مردمالک تمام دارائی خانواده ومالک زن نیز میباشد.

4

زنان روستائی(دهقان)

بعلت وابستگی روی زمین وکارمشقت باروطاقت‌فرسای کشاورزی،زنان بیشتربه خانه وابسته شده‌اند،مردان درحفرقنات وحفرجوی وبهره برداری ازآب چشمه‌ها وشخم زمین ونگهداری درختان وسبزها مهارت بیشتری کسب کرده اندوزنان به انجام کارهای خانه ونگهداری طیور ودامهای خانگی ومواظبت از بچه وخدمت مردان کشیده شده اند.گرچه آنان درمزرعه بامرد همکاری زیادی دارند،اما کارهای مهم دردست مردان میباشد.زن درجمع آوری محصول درجمع نمودن علوفه به مرد کمک میکند اما این زنان نیز از اقدام مستقل درفروش محصولات محروم هستند،آنها نمیتوانند بدون اجازه مردبرای خرید وفروش وآنچیزی که مالکیت رازیرسئوال میبرد وبزن نیزحقی‌میدهد اقدام بکند.دراینجا نیزمردان نان‌آور خانه قلمداد شده وزحمات زن به حساب نمی آیند.

بعلت اینکه مناسبات حقوقی روستائی هنوز درچهاارچوب روبنای حقوقی قبیله ای میباشند وجمعیت روستاها نیز به قبائل وزاده ها تقسیم میشود زنان عشایر وزنان روستائی دربهرمندی از حقوقی مشابه هستند.

ازدواج ها درون گروهی بوده واین مردان هستند که برای پسران خود زن اختیار میکنند،دراینجا حق انتخاب فقط متعلق  به مردان یعنی پدر،برادر،عمو وبزرگ قبیله داماد میباشد،در انتخاب خواستگاری آزاد هستند ومعمولا اولین خواستگارموفق خواهد بود،درمناسبات درون گروهی ازدواج پسرعمو ودخترعمو وفرزندانان خویشان ووابستگان مرسوم است.دختران بهیچ رونمی توانند درانتخاب همسر حقی داشته باشند.زنان باازدیاد سن دارای حقوقی ازنظرشخصیتی ومطرح بودن درخانواده وقبیله میگردند،زنان مسن تر درکارهای خانواده نظر میدهند برای خوش آمد گوئی مهمانها می آیند درمعاشرت با مردان قبایل وروستا آزاد هستند

زنان خرده بورژوای شهری:

دراثر رشد وتسلط مناسبات بورژوائی درکشورقشری ازخرده بورژوازی نوین دربلوچستان بوجود آمده ودرپی ضربه دیدن تولید سنتی دربلوچستان وهجوم بیکاران به کشورهای عربی وجدائی مردان وزنان ازشیوه معشیت قبلی شان بروسعت این قشرافزده شده چنانکه امروزدرصدعظیمی ازجمعیت راخرده بورژوازی تشکیل میدهد(خرده بورژوازی روستا)چون بیشتر دررابطه با شهرومناسبات بورژوازی هستند زنان آنان نیز خصوصیات نوینی کسب کرده اند که روابط قیبله ای را تا حدودی درهم شکسته است.

ازدواجها درون گروهی ضربه دیده است.دختران بمدرسه میروند ودرپاره ای موارد درادارات دولتی شغل اختیارمیکنند وبا شوهران خودبرسراداره امورخانواده ودخل وتصرف دراموال واملاک به شور یا ستیز می پردازند.دراین رابطه ومناسبات زن کاملا به خانه وابسته میشودوازکارروی زمین ودامداری بکلی بکنار گذاشته میشود.گرچه درمیان زنان عشایر وروستائی،کار بیشتر وغم خوار خانه ودامها وطیور وحصیر بافی جاذبه ای برای مردبود،اما وقتی که برای زنان خرده بورژوای شهری این امکانات ازبین رفته است،زیبائی وتجملات وزرق وبرق‌آنهم بروش خرده بورژوازیی رواج بیشتری یافته است،طلا وجواهرات آلات،لباسهای زیبا ورنگارنگ بتهایی شده‌انکه براذهان زنان این قشرحکومت میکنند.ازسوئی دیگر زن اختیار کردن برای مردان با مشکلات فراوانی روبرو است مخارج ازدواج ومهریه وشیربها فوق العاده بالا رفته است ومردان امکان کمتری می یابند تا دو زن اختیار کنند.درمناسبات عشیرتی وروستائی اختیاردوزن ازسوی مردچندان دشوار نبوده ومخارج فراوانی رادربر ندارد.وپیرمردانی رامبینیم که دختران جوانی رابازدواج در می آورند وگاهی یک مرد دریک لحظه سه زن را بانقیاد خود درآورده است.اما درمناسبات شهری،اغلب ازداواجها با تفاوت سنی خیلی جزئی انجام میگردوبعلت بالارفتن آگاهی ودشوارشدن نگهداری دو زن ازنظر اقتصادی مردان ترجیح میدهندتک همسری راادامه دهند.

مردان خرده بورژوای شهری درفرستادن دختران خود به مدرسه تعصب کمتری نشان میدهند ازاینرو درصدی ازدختران شهری باسوادمیباشند.

 

زنان برده:

طوایف قبایل وخانواده‌های ممتازی دربلوچستان که ازنظراقتصادی‌برتروقدرت سیاسی رادردست داشته اند،ازحق برده داشتن نیز برخورداربوده‌اند،زنان این سران قدم نیزازحق داشتن برده بهره مند بوده‌اند،زنان برده ازهیچ حقوق اجتماعی بهره مند نبوده‌اند،آنان خدمتگزارصرف زنان فئودال،مسئول نگهداری بچه‌های خوانین وسردارها،مسئول آشپزی وخدمت خانه وشستن لباس اربابان بوده‌اند.بزحمت میتوان برای این زنان حقوقی قائل شد،فقط دریک جمله حالت آنان را میتوان چنین بررسی کرد:زنان برده ازهیچ حقوق انسانی برخوردارنبوده ونیستند،البته امروز به وسعت وسیعی زنان ومردان برده آزاد شده اند.اما هنوز هرکجا خانی وجود دارد چندین برده نیز دارد.دراجتماع قبیله ای وهنوز هم درفرهنگ عشایری قبایلی وجوددارند که از نظر نژادی پائین تربحساب آورده میشوند وازدواج با این قبایل بندرت انجام میگیرد.

این شمائی از حقوق وشیوه زندگی زنان زحمتکش بلوچ بود.این زنان بطورکلی علیرغم اختلافات قشری وطبقاتی درخطوطی ازستم مشترک می باشند واین خطوط عبارتست از:

– نداشتن حق مالکیت مستقل بغیرازمهریه وارثیه،که آنهم دراختیار مرد میباشد.

– نداشتن حق انتخاب همسر ونداشتن حق طلاق

– نداشتن حق سفر

– محروم بودن از معاشرت اجتماعی

– وابسته بودن به خانه وممسئول نگهداری بچه وانجام کارهای خانگی

baloch

زنان خوانین:

زنان خوانین دررفاه ونازونعمت می زیند،آنان برای خود کنیزانی دارند که تمامی کارهای خانه راانجام میدهند،زنان خوانین فقط امرونهی میکنند،آنان از سرتاناخن مزین به جواهرآلات وانواع واقسام زنگوله‌های طلائی هستند.از نظرآزادیهای اجتماعی وحق انتخاب همسر و … نیز محروم هستند.اماآنها آنقدر رفاه و …. دارند که این نوع آزادیها برایشان تعیین کننده نیست اما بهیچ رودست به سیاه وسفید نمی زنند.دارای حق مالکیت هستند،مستقلا می توانند برای خریدوفروش و … اقدام نمایند.

دیدگاه مردان بلوچ نسبت به زنان

دید مردنسبت به مسئله زن دیدی است عشیرتی وفئودالی که آغشته به تعلیمات شدید مذهبی می باشد.مرد زن را موجودی ناقص ونصف مرد میداند،وی راوسیله‌ای برای آسایش مردوبچه زائیدن ونگهداری خانه وتهیه کننده خوراک میداند،مرد وقتی میشنود زن حامه‌اش دخترزائیده خوشحال نمیشود وگاهی که فرزندان یک مرد پی درپی دخترمیشوند اونگران است،امابرای تولد پسرگوسفند می کشند وشادی می کنند زنی که برای شوهرش پسربزاید ازاحترام بیشتری برخوردارمیشود،مرد بخودش حق میدهد چندین زن رادرقید خود درآورد وبا یک زن بدون کوچکترین پریشانی با چند بچه رها کند.

درهم‌پاشی مناسبات ماقبل سرمایه‌داری وتاثیر آن روی زنان

با توسعه ورشدمناسبات بورژوائی،مناسبات تولیدی ماقبل سرمایه داری نیز ضربه دیده وتامیزان زیادی روبه اضمحلال است.تولید کالائی همه جا مسلط گشته است،این تسلط چون باتغییر انقلابی مناسبات تولیدی ماقبل سرمایه داری همراه نبوده وبصورت بطنی وآرام وبصورت رفرمهائی ازبالا انجام گرفته است روبنای ماقبل سرمایه داری‌به حیات خودادامه داده است وهنوزتفکرغالب درپاره‌ای موارد‌بخصوص فرهنگ ودیدگاه روی مسئله زنان میباشد.بارشد مناسبات سرمایه داری گرچه زنان ازحقوق شناخته شده بورژوائی بهره‌ای دریافت نداشتند،اما پاره‌ای از قوانین ماقبل سرمایه داری چون ضرورت وجودی خود راازدست داده بود ازمیان رفت،سابق براین درجنگ وستیزهای قبایل برای برقراری صلح دختران وجه‌المصالحه قرار می گرفتند.امروزه درمیان عشایرهنوزاین قانون عمل می کند،اما ضعیف.قبل ازحاکم شدن دولت بربلوچستان وبوجودآمدن دادگاههای دولتتی ااین قانون برای رفع اختلافات بشدت عمل میکرد.

اختیار چندهمسری ویا به همسری گزیدن یک دختر کم سن وسال از سوی یک پیرمرد پدیده‌ای عادی وروزمره محسوب میشد.باتوسعه مناسبات کالائی وبورژوائی وسخت شدن زندگی از سوئی و وضع قانون حمایت خانواده از سوی دیگرازمیزان اینگونه روابط بین زنان ومردان کاسته شد.البته این مسئله هم قبل از آنست که این حقوق ناچیز توسط رژیم جمهوری اسلامی تاراج شودبطوریکه امروزه زنان به دهها سال قبل کشیده شده اند،

خلاصه آنکه امروز روبنای ماقبل سرمایه داری درمقابل توسعه مناسبات سرمایه داری نمی تواند مقاومت چندانی بکند ود‌رهم می پاشد،اما بازهم این توسعه ورشد هیچ مسئله‌ای اززنان را حل نمیکند وزنان همچننان درزنجیرباقی هستندفقط وفقط تغییر انقلابی مناسبات سرمایه داری وماقبل سرمایه داری وجایگزینی مناسبات پرولتری قادراست بطورکلی مسئله زن راحل کند،اما این آمر نافی آن نیست که درشرایط سرمایه داری نیز برای دستیابی ورفع تبعیض جنسی از زنان مبارزه نشود وبایداین مبارزه را هرچه شدیدترپیش برد.

بیان دیدگاه